فهرست مطالب

Researcher Bulletin of Medical Sciences - Volume:12 Issue: 2, 2007

Researcher Bulletin of Medical Sciences
Volume:12 Issue: 2, 2007

  • 83 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1386/03/23
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمدتقی ارزانیان، امیرعلی حمیدیه، لطیف گچ کار، فرید ایمان زاده، بی بی شهین شمسیان صفحه 69
    سابقه و هدف
    اخیرا مطالعات متعددی شیوع بالای آلودگی با هلیکوباکترپیلوری در بیماران بزرگسال دچار ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورای مزمن را گزارش کرده اند. علاوه بر این، در این مطالعات افزایش شمارش پلاکتی در برخی بیماران متعاقب درمان ریشه کن سازی هلیکوباکتورپیلوری گزارش شده است که این مساله نقش احتمالی هلیکوباکترپیلوری در بروز ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورای بزرگسالان را مطرح می کند. اما مطالعات صورت گرفته در این زمینه در گروه سنی کودکان بسیار محدود بوده است. هدف از این تحقیق تعیین شیوع آلودگی با هلیکوباکترپیلوری در کودکان ایرانی مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورای مزمن و اثر درمان ریشه کن سازی هلیکوباکترپیلوری بر شمارش پلاکتی این بیماران می باشد.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش توصیفی- کارآزمایی بالینی بر روی 31 کودک زیر 14 سال مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورای مزمن مراجعه کننده به بخش خون بیمارستان کودکان مفید انجام گرفت. بعد از ثبت شمارش پلاکتی بیماران جهت بررسی آلودگی با هلیکوباکترپیلوری به بخش گوارش بیمارستان به منظور انجام آزمون تنفسی اوره (UBT) ارجاع داده شدند. سپس بیمارانی که با این روش آلوده به هلیکوباکترپیلوری گزارش شدند تحت درمان ریشه کن سازی این میکروب با رژیم سه دارویی (امپرازول، آموکسی سیلین، کلاریترومایسین) به مدت 2 هفته قرار گرفته و شمارش پلاکتی آنها در دوره های پیگیری ثبت شد. یافته ها با استفاده از آزمون Mann- Whitney U و با قبول مرز معنی دار P<0.05 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    سن متوسط بیماران مورد بررسی 8.9±3.2 سال بود. از میان بیماران 17 نفر (%54.9) دختر و 14 نفر (%45.1) پسر بودند. متوسط شمارش پلاکتی بیماران 51.4±34.3×910/L (در محدوده 5×910/L تا 125×910/L) بود. متوسط مدت زمان ابتلا به بیماری افراد مورد مطالعه 27.7±20.2 ماه (در محدوده 7 تا 96 ماه) بود. از بیماران مورد بررسی تنها 4 کودک (%21.9) به میکروب هلیکوباکترپیلوری آلوده بودند و درمان ریشه کن سازی هلیکوباکترپیلوری در هیچ کدام از آنها باعث افزایش شمارش پلاکتی در حد بهبود کامل یا نسبی نشد. بین بیماران آلوده و غیرآلوده به هلیکوباکترپیلوری از نظر سن، شمارش پلاکتی و مدت زمان ابتلا به بیماری تفاوت آماری معنی دار وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    این تحقیق نشان داد که شیوع آلودگی با هلیکوباکترپیلوری در کودکان مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورای مزمن نسبت به بزرگسالان مبتلا به این بیماری کمتر است. همچنین مشخص شد که شمارش پلاکتی آن دسته از کودکانی که به این میکروب آلوده بودند بعد از درمان ریشه کن سازی هلیکوباکترپیلوری افزایش پیدا نکرده است.
    کلیدواژگان: ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورای مزمن، هلیکوباکترپیلوری، آزمون تنفسی اوره (UBT)
  • فریبا عربگل، پریا جبرانی، رزیتا داوری آشتیانی، لیلی پناغی، جمال شمس صفحه 79
    سابقه و هدف
    اختلال بین فعالی/ کم توجهی (ADHD) یک بیماری شایع در کودکان و نوجوانان سنین مدرسه می باشد که درمان انتخابی آن محرک ها هستند. با این وجود، عده ای از بیماران به درمان با محرک ها پاسخ نداده یا دچار عوارض جانبی غیرقابل تحمل می شوند. با توجه به این مشکلات یافتن درمان های موثر جایگزین مورد نیاز می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه تاثیر و میزان تحمل رباکستین و متیل فنیدیت، در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کم توجهی می باشد.
    مواد و روش ها
    33 کودک و نوجوانان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کم توجهی غیربستری با حدود سنی 16-7 سال (8.93±2.41) تحت درمان با رباکستین با دوز 4-6 mg/d و متیل فنیدیت 25-50 mg/d قرار گرفتند. مقیاس درجه بندی ADHD فرم والد و معلم برای ارزیابی نتایج مورد استفاده قرار گرفت. بیماران قبل از شروع درمان و در هفته های 2، 4 و 6 درمان توسط روانپزشک اطفال مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    یافته ها
    در هر دو گروه مورد مطالعه کاهش معناداری در علایم اختلال بیش فعالی/ کم توجهی پس از 6 هفته رخ داد. تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر کاهش علایم اختلال بیش فعالی/ کم توجهی در مقیاس درجه بندی ADHD فرم والد و معلم و از نظر افرادی که درمان را قطع کردند، وجود نداشت. شایع ترین عوارض جانبی در گروه رباکستین شامل خواب آلودگی/ تسکین و کاهش اشتها بود که از نظر شدت خفیف تا شدید بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه اگر چه باید مقدماتی در نظر گرفته شود، اما یافته های ما نشانگر آن است که رباکستین در درمان کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کم توجهی مفید است. مطالعات بعدی با حجم نمونه بالاتر برای مشخص نمودن فواید برای اختلالات همراه ADHD چون افسردگی و اضطراب و همچنین عوارض جانبی لازم است.
    کلیدواژگان: متیل فنیدیت، رباکستین، اختلال بیش فعالی، کم توجهی
  • علی صادقی خسرقی، رحیم آقازاده، امیرهوشنگ محمدعلی زاده، حمید محقق شلمانی، نوشین ایوبی، محمدرضا زالی صفحه 87
    سابقه و هدف
    ایجاد اولسر به دنبال تمامی موارد لیگاسیون واریس مری با باند (EVL) مشاهده می شود. با وجودی که میزان عوارض موضعی ناشی از اولسر در EVL کم است، تعدادی از درمانگران تجویز داروهای کاهنده اسید را پس از EVL توصیه می کنند. بر این اساس امپرازول به عنوان یکی از پرمصرف ترین ممانعت کننده های پمپ پروتون (PPI) به بیماران پس از EVL تجویز شد تا تاثیر آن بر تعداد و اندازه اولسرها بررسی شود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده 50 بیمار 22 تا 67 ساله مبتلا به سیروز کبدی و واریس گرید 2 و بالاتر که در طی سال 1384 به بیمارستان طالقانی تهران مراجعه کرده و کاندید درمان واریس مری به روش EVL بودند، بررسی شده و به طور مساوی بین دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. پس از ثبت اطلاعات اندوسکوپیک، EVL در همان جلسه انجام گردید. کپسول امپرازول به میزان 20 mg دو بار در روز به بیماران گروه مورد تجویز شد و به بیماران گروه دیگر پلاسبو داده شد. در روزهای 13-15 بعد از انجام EVL، بیماران مجددا آندوسکوپی شده و تعداد و اندازه اولسر بررسی شد.
    یافته ها
    42 نفر مطالعه را به پایان رساندند که 22 نفر از گروه امپرازول و 20 نفر از گروه پلاسبو بودند. دو گروه از نظر سنی، جنسی، گرید واریس، تعداد باندهای مورد استفاده، سابقه مصرف پروپرانولول، وجود گاستروپاتی و واریس فوندوس اختلاف معنی داری با هم نداشتند. میانگین و انحراف معیار تعداد اولسرها در گروه امپرازول 2.59±0.96 و در گروه پلاسبو 3.15±0.67 بود که از نظر آماری معنی دار و میانگین اندازه اولسر در گروه امپرازول تقریبا نصف گروه پلاسبو بود. (37.08±14.7 در گروه امپرازول در مقابل 73.74±14.36 در گروه پلاسبو (P<0.0001)).
    نتیجه گیری
    امپرازول به میزان 20 mg دو بار در روز باعث کاهش بارز اندازه و تعداد اولسرها بعد از EVL می شود و تاکیدی بر این فرضیه است که اسید- پپسین در کاهش سرعت بهبودی اولسرهای بعد EVL نقش دارد.
    کلیدواژگان: لیگاسیون واریس مرس با باند (EVL)، واریس مری، امپرازول
  • مسعود شابه پور، حسین صفدری قندهاری، شیرزاد ازهری، حسین نایب آقایی، حسن رضا محمدی، فرشید بیاتی صفحه 95
    سابقه و هدف
    با توجه به اختلاف نظری که در مورد نوع فیوژن قابل انجام در دیسککتومی قدامی گردن وجود دارد و به منظور مقایسه دو روش انجام فیوژن (فیوژن بوسیله cage بین مهره ای و استخوان ایلیاک)، این تحقیق در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین (ع) در سال های 84-1383 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی روی 40 بیمار انجام گرفت. تشخیص بیماری بر اساس علایم بالینی و یافته های MRI بود. درهمه بیماران جراحی دیسککتومی قدامی گردن به روش استاندارد انجام گرفته و بیماران به صورت تصادفی در دو گروه با فیوژن بوسیله cage بین مهره ای و استخوان ایلیاک قرار گرفتند. کارآمد بودن فیوژن توسط درد گردن و دفورمیتی ستون فقرات بعد از عمل در روزهای اول، هشتم، پایان ماه اول، سوم، ششم و دوازدهم بررسی و تغییرات آن در داخل گروه با آماره Sign test و بین دو گروه با Mann- Whitney U test مورد قضاوت آماری قرار گرفت. علاوه بر این، میزان عوارض عمل، عارضه محل برداشتن فیوژن و زمان بازگشت به فعالیت بیماران مورد ارزیابی آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    تحقیق روی 40 بیمار در دو گروه 20 نفری انجام شد که از نظر سن، جنس، انواع تظاهرات بالینی و سطوح مختلف درگیر توزیع تقریبا مشابهی داشتند. میزان درد گردن بعد از عمل در گروه با فیوژن بوسیله cage در روز اول 90%، روز هشتم 60%، پایان ماه سوم 25% و پایان پیگیری یکساله 5% بود. این میزان در گروه با فیوژن بوسیله استخوان ایلیاک در روز اول 95%، روز هشتم 55%، پس از 3 ماه 35% و پس از یک سال 10% بود. یک بیمار با فیوژن بوسیله cage و دو بیمار در گروه با فیوژن به وسیله استخوان ایلیاک دچار دفورمیتی گردن بصورت کیفوز سگمنتال شدند که در هیچ یک پیشرفتی که نیاز به مداخله درمانی داشته باشد مشاهده نگردید. وضعیت بازگشت به فعالیت نیز در دو گروه مشابه بود. زمان انجام جراحی در گروه فیوژن به وسیله cage به مدت 18 دقیقه کوتاه تر بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به ایجاد فیوژن کافی توسط cage بین مهره ای و عدم وجود درد در محل برداشتن فیوژن در این روش، استفاده از cage بین مهره ای می تواند جایگزین مناسبی به جای استخوان ایلیاک، در دیسککتومی قدامی گردن باشد.
    کلیدواژگان: دیسک گردن، دیسککتومی قدامی، cage گردنی، فیوژن استخوانی
  • فرهاد محولاتی، وحید امین زاده، محمد غفرانی صفحه 101
    سابقه و هدف
    هر چند تجویز استرویید، درمانی موثر برای سندرم صرعی اسپاسم شیرخواران می باشد، ولی گزارشات محدودی راجع به تاثیر پردنیزولون در سایر سندرم های صرعی کودکان و بخصوص سندرم های صرعی مقاوم به درمان وجود دارد. جهت بررسی اثر پردنیزولون در کنترل تشنجات مقاوم دوران کودکی این کارآزمایی بالینی روی 35 کودک با تشنج مقاوم به درمان انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این کارآزمایی بالینی از نوع قبل و بعد، روی 35 کودک با تشنج مقاوم به درمان مراجعه کننده به بیمارستان کودکان مفید تهران در فواصل زمانی مهر 1383 لغایت مهر 1384 انجام گردید. 12 بیمار دختر و 23 بیمار پسر با میانگین سنی 4.7 سال (محدوده سنی 1 تا 12 سال) وارد مطالعه شدند. تشنجات این بیماران با وجود کاربرد حداقل 4 داروی ضدتشنج به طور رضایت بخش کنترل نشده بود. پردنیزولون با دوز 1 تا 2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن روزانه به مدت 12 هفته (6 هفته روزانه و سپس به همان مقدار به صورت یک روز در میان به مدت 6 هفته دیگر) همراه با داروی ضدصرعی قبلی بیماران تجویز گردید. به والدین آموزش داده شد تا تعداد تشنجات کودک را در دفترچه یادداشت نمایند.
    یافته ها
    در پایان دوره درمانی در 28% عدم پاسخ و 71% پاسخ به درمان (49% کنترل کامل و 23% کاهش بیشتر از 50% در فرکانس تشنج) مشاهده شد. بهترین پاسخ درمانی در صرع ایدیوپاتیک (95%) و ابسنس آتیپیک (86%) و کمترین تاثیر در صرع علامت دار میوکلونیک (54%) بود. عوارض ناخواسته از قبیل بدخلقی و اختلال رفتاری، افزایش وزن و خونریزی دستگاه گوارشی در 8 مورد و صورت کوشینگویید در 14 مورد ملاحظه گردید که همه عوارض با قطع دارو از بین رفتند.
    نتیجه گیری
    درمان با پردنیزولون، روش موثر و مطمئنی جهت کنترل تشنجات مقاوم کودکان می باشد و بایستی بصورت جایگزین در درمان کودکان بزرگتر با صرع مقاوم مدنظر قرار گیرد.
    کلیدواژگان: پردنیزولون، صرع مقاوم، درمان کمکی
  • فهیمه باغبانی آرانی، سیاوش سلمانزاده اهرابی، فرشته جعفری، عفت حبیبی، محمدرضا زالی صفحه 107
    سابقه و هدف
    باکتری اشریشیاکلی مولد توکسین شیگا (STEC)، به عنوان یک پاتوژن ناشی از غذا از نظر سلامت عمومی در دنیا مهم بوده و در بسیاری از همه گیری ها و موارد تک گیر، گزارش شده است. مطالعات در کشورهای مختلف بیانگر آن است که احتمال آلودگی مواد غذای با این پاتوژن وجود دارد. مطالعه حاضر، با هدف بررسی فراوانی آلودگی نمونه های گوشت در تهران با STEC، تعیین ژنوتیپ باکتری های جداشده و ارزیابی الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی آن ها، انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی دویست و پنجاه نمونه گوشت خام از قصابی های مناطق مختلف تهران در طی مدت یک سال از تاریخ 1383.3.1 تا 1384.3.1 جمع آوری و برای جداسازی STEC از نمونه های گوشت، از روش های معمولی کشت و تشخیص ملکولی PCR استفاده شد. سپس الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی سویه ها با روش استاندارد انتشار دیسک تعیین گردید.
    یافته ها
    از بین 250 نمونه، (%18.8) 47 نمونه PCR مثبت بودند ولی فقط (%12) 30 سویه با موفقیت جدا شد، که از بین آنها، 24 (80%) سویه دارای ژن stx2، دو سویه (%6.7) هم ژن stx2 و هم stx1 را داشته و (%13.3) 4 سویه دارای stx2 و eae مثبت بودند. در تست مقاومت آنتی بیوتیکی همه سویه ها به جنتامایسین، نوروفلوکساسین، انروفلوکساسین، ایمی پنم، نالیدیکسیک اسید، سیپروفلوکسازین و سفتازیدیم حساس بودند. درصد مقاومت به آنتی بیوتیک ها عبارت بود از: اولندومایسین 100%، اریترومایسین 100%، سفالوتین 67%، آموکسی سیلین- کلاولانیک اسید %46.6، کلروتتراسایکلین %13.3، تتراسایکلین 10%، استرپتومایسین %6.6.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان می دهد که امکان آلوده بودن گوشت خام با STEC و مقاوم بودن این باکتری با عوامل آنتی بیوتیکی وجود دارد و اقدامات پیشگیرانه به منظور جلوگیری از آلودگی گوشت با این باکتری لازم می باشد.
    کلیدواژگان: STEC، گوشت، PCR، مقاومت آنتی بیوتیکی
  • محمد مشرف، سودابه سرگلزایی، فاطمه مشهدی عباس، عبدالعظیم مجتهدی صفحه 115
    سابقه و هدف
    ادنتوژنیک کراتوسیت (OKC) و کیست دنتی، دو کیست تکاملی ادنتوژنیک هستند که فک ها را درگیر می کنند. OKC پتانسیل رشدی بالایی داشته و دارای میزان عود زیادی است در حالی که علایم بالینی کمتری از خود نشان می دهد. هدف از این مطالعه تشخیص OKC و کیست دنتی ژورس و افتراق آنها بر مبنای الگوی ایمونوهیستوشیمی با استفاده از سیتوکراتین های 10 و 19 با روش بیوتین- استرپتوویدین می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه 60 نمونه بلوک پارافینه شامل 20 مورد OKC، 20 مورد کیست دنتی ژروس و 20 مورد فولیکول دندان انتخاب شده و پس از برش زدن، رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با استفاده از سیتوکراتین های 10 و 19 انجام گردید. سپس اسلایدهای تهیه شده فوق بصورت کیفی و کمی در زیر میکروسکوپ مورد مطالعه قرار گرفت. در این مرحله اسلایدهای رنگ آمیزی شده فوق بر اساس شدت و وضعیت رنگ آمیزی در لایه های مختلف پوشش در OKC، کیست دنتی ژروس و فولیکول دندانی (با بزرگ نمایی 10) ارزیابی شد.
    یافته ها
    بروز سیتوکراتین های 10 و 19 در OKC و کیست دنتی ژروس دیده شد. سیتوکراتین 10 بیشتر در OKC و سیتوکراتین 19 بیشتر در کیست دنتی ژروس مشاهده گردید. هر دوی این سیتوکراتین ها معمولا در نیمه فوقانی پوشش کیست های فوق دیده شدند و تنها در یک مورد بروز سیتوکراتین 19 در فولیکول دندانی دیده شد، ولی بروز سیتوکراتین 10 در این بافت دیده نشد. شدت بروز سیتوکراتین های فوق نیز تقریبا در تمامی مواردی که رنگ آمیزی مثبت بود یکسان بود.
    نتیجه گیری
    سیتوکراتین 10 برای OKC و 19 برای کیست دنتی ژروس اختصاصی تر است و این سیتوکراتین ها غالبا در نیمه فوقانی پوشش کیست های فوق دیده می شوند. بروز سیتوکراتین 10 در یک مورد فولیکول دندانی که می تواند دال بر ترانسفورماسیون این بافت به سمت کیستی شدن باشد.
    کلیدواژگان: ایمونوهیستوشیمی (IHC)، سیتوکراتین، ادنتوژنیک کراتوسیست، کیست دنتی ژروس، فولیکول دندانی
  • محمدحسن نمازی، مریم طاهرخانی، محمدرضا معتمدی، مرتضی صافی، ناصر ولایی صفحه 123
    سابقه و هدف
    با توجه به نگرانی از بروز ترومبوس دهلیزی در بیماران فیبریلاسیون دهلیزی و اهمیت تشخیص سریع آن و گزارش مواردی از موفقیت تست D-Dimer در تشخیص ترومبوس و عدم وجود مطالعه ای در کشور به منظور تعیین قدرت تست D-Dimer نسبت به استاندارد طلایی اکوی ترانس ازوفاژیال این تحقیق روی مراجعین به بیمارستان مدرس انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی کارآزمایی بالینی از نوع تشخیصی بر روی بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی بود که تشخیص AF به روش استاندارد آن بوده و تشخیص قطعی تر ترومبوس دهلیزی، با اکوی ترانس ازوفاژیال انجام گرفته بود. برای تشخیص ترومبوس با تست D-Dimer بر روی 5 میلی لیتر خون بیمار در آزمایشگاه نگین به روش لاتکس آگلوتینیشن انجام گرفت و در صورتی که میزان آن کمتر از 500 ng/ml بود به عنوان مقادیر طبیعی و بیشتر از آن به عنوان غیرطبیعی یا وجود ترومبوس در نظر گرفته شد که شاخص های تشخیص به ویژه ارزش پیش بینی مثبت و منفی آن تعیین و مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    این مطالعه بر روی 73 بیمار مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی که 67% آنان زن و 33% مرد بوده و دارای میانگین سنی 44.7±12 سال بودند و %53.4 آنان دارای سابقه مصرف وارفارین بودند، انجام گرفت. در تست استاندارد 33% مبتلا به ترومبوس و 67% بدون ترومبوس بودند. ارزش پیش بینی مثبت این تست %48.6) و ارزش پیش بینی منفی آن %81.6 به دست آمد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که با توجه به شرایط فعلی بیماران مبتلا به AF و مصرف بالای وارفارین در آنها و کاستی های احتمالی در آزمایش D-Dimer، حداقل در این مقطع زمانی، این تست قادر به تشخیص ترومبوس نمی باشد.
    کلیدواژگان: ترومبوس، فیبریلاسیون دهلیزی، اکوی ترانس ازوفاژیال، وارفارین
  • ابوالفضل موفق، مریم حاجی سید جوادی، زینب هاشمی، اذن الله آذرگشب، رضا قاسمی برقی صفحه 129
    سابقه و هدف
    بررسی مطالعات مختلف نشان داده اند که میزان بروز ناهنجاری های مادرزادی در ازدواج های خویشاوندی بیشتر از ازدواج های غیرخویشاوندی است. از آنجایی که آمار ازدواج های فامیلی در کشور ما بالا است، هدف از انجام این تحقیق تعیین میزان ازدواج های خویشاوندی و شیوع آنومالی های مادرزادی در مقایسه با موارد ازدواج های غیرخویشاوندی می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی است. جمعیت مورد مطالعه، 928 زوج بودند. از این تعداد زوج 358 مورد ازدواج خویشاوندی و 570 مورد ازدواج غیرخویشاوندی داشتند. مطالعه بر مبنای متغیرهایی چون سن والدین، میزان ازدواج های خویشاوندی و غیرخویشاوندی و نوع آنومالی در فرزندان (در صورت وجود) بود. برای جمع آوری اطلاعات از روش پرسشنامه و ملاقات رودررو و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون مربع کای (با سطح معنی داری P<0.05) استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین سن والدین در دو گروه ازدواج های خویشاوند و غیرخویشاوند یکسان بود. میزان ازدواج های خویشاوندی در مطالعه حاضر %38.57 بدست آمد. از مجموع 37 نفر فرزندان با ناهنجاری های آشکار، 26 مورد (%7.26) نتیجه ازدواج های خویشاوندی و 11 مورد (%1.92) حاصل ازدواج های غیرخویشاوندی بودند و میزان آنومالی ها در ازدواج های فامیلی 3.78 برابر ازدواج های غیرفامیلی بود.
    نتیجه گیری
    از یافته های این مطالعه چنین نتیجه گیری می شود که فراوانی نسبی ناهنجاری های مادرزادی در ازدواج های خویشاوندی بیشتر از ازدواج های غیرخویشاوندی بود. با توجه به نقش موثر ازدواج های خویشاوندی در ایجاد ناهنجاری های مادرزادی، انجام برنامه های آموزش، آگاهی دهی و مشاوره ژنتیک زوجین در پیشگیری از بروز ناهنجاری های مادرزادی ضرورت دارد.
    کلیدواژگان: ازدواج فامیلی، ازدواج غیرفامیلی، ضریب خویشاوندی، ناهنجاری های مادرزادی آشکار
  • عبدالرضا جمیلیان، علی اصغر پیوندی، الهام مرادی، مهسا جواهری، میترا تولیت صفحه 135
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع و اهمیت ناشنوایی انتقالی و اهمیت علت آن و وجود گزارشات متناقض در رابطه با نقش تنگی فک بالا بر میزان شنوایی و به منظور بررسی رابطه تنگی فک بالا با شنوایی انتقالی این تحقیق بر روی مراجعین به بیمارستان خاتم الانبیا تهران در سال 1384 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش case-control انجام گرفت. در این تحقیق 120 بیمار 7 تا 40 ساله بررسی گردیدند. 60 بیمار دارای شنوایی نرمال (آستانه شنوایی زیر 15 دسی بل) به عنوان گروه شاهد و 60 بیمار دارای کاهش شنوایی (آستانه شنوایی بالاتر از 15 دسی بل) که به دستگاه ادیومتر دیجیتال بررسی شدند به عنوان گروه مورد، در نظر گرفته شدند تنگی فک بالا از طریق معاینه کلینیکی و با توجه به وجود کام گنبدی و کراس بایت خلفی اسکلتال مورد بررسی قرار گرفته و وجود تنگی بالا در 2 گروه شاهد و مورد با کمک آزمون آماری Chi-square مقایسه و Odd’s Ratio محاسبه گردید.
    یافته ها
    سن و جنس افراد مورد مطالعه در دو گروه مورد و شاهد مشابه بودند. در گروه شاهد 7 نفر (%11.7) و در گروه مورد 19 نفر (%31.7) در مواجهه با تنگی فک بالا بودند (P<0.05). افراد دارای کاهش شنوایی 3.5 برابر بیشتر در معرض مواجهه با تنگی فک بالا قرار داشتند (OR=3.5).
    نتیجه گیری
    بین تنگی فک بالا با کاهش شنوایی انتقالی ارتباط وجود دارد. لذا درمان تنگی فک بالا در پیشگیری از مشکلات شنوایی توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: تنگی فک بالا، کاهش شنوایی انتقالی، کراس بایت خلفی اسکلتال، کام گنبدی
  • سیدابوالفضل افجه ای، مریم خوشنود شریعتی صفحه 141
    سابقه و هدف
    هر چند تا به امروز سورفاکتانت سبب کاش مرگ و میر و عوارضی مانند پنوموتوراکس در طی مطالعات متعدد شده، ولیکن شیوع دیسپلازی برونکوپولموناری را کم نکرده است. این مطالعه با هدف تعیین میزان مرگ و میر و عوارض در نوازادان دچار سندرم دیسترس تنفسی تحت درمان با سورفاکتانت و تهویه مصنوعی در مرکز مهدیه در بین سال های 1381 تا 1383 انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بر روی 124 نوزاد مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی تحت درمان با سورفاکتانت و تهویه مصنوعی در مرکز مهدیه صورت پذیرفت. این نوازادان بر مبنای دریافت اکسیژن با غلظت بیش از 60 درصد از طریق هود یا PH کمتر از 7.25 در نمونه گازهای شریانی، با استفاده از ونتیلاتور مدل Infant star 500 تحت تهویه مصنوعی قرار گرفته و به علت فشار متوسط راه هوایی مساوی یا بیشتر از 7 با دریافت F102 مساوی یا بیشتر از 40% از طریق دستگاه، سوروانتا با دوز 4 سی سی به ازای هر کیلوگرم وزن بدن حداکثر تا 2 دوز دریافت نمودند.
    یافته ها
    از 124 نوزاد مورد بررسی 64% پسر (36% دختر)، و 75% پره ترم (25% ترم) بودند. 74% تحت سزارین و 26% با زایمان طبیعی متولد شده بودند. میزان مرگ و میر در 28 روز اول زندگی 27% (34% نفر)، شیوع پنوموتوراکس 23% (29 نفر) و میزان دیسپلازی برونکوپولموناری 13% (16 نفر) بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه میزان مرگ و میر نسبت به مطالعات مشابه اخیر تفاوت چندانی نداشته، میزان دیسپلازی برونکوپولموناری کمتر و میزان پنوموتوراکس بیشتر بود. بالاتر بودن میزان پنوموتوراکس در مطالعه ما ممکن است به دلیل دریافت با تاخیر و یا تعداد دوز کمتر سورفاکتانت در این مطالعه یا کیفیت پایین تر مراقبت های پزشکی- پرستاری باشد و موید این نکته است که درمان با سورفاکتانت در نوزادان مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی تحت درمان با تهویه مصنوعی باید هر چه سریعتر و با دوز مناسب شروع شده و بعد از تزریق سورفاکتانت مراقبت های شدید پزشکی- پرستاری در NICU لازم است.
    کلیدواژگان: سورفاکتانت، تهویه مصنوعی، نوزاد، سندرم دیسترس تنفسی
  • امیرحمزه پردال، محمد اسدپورپیران فر *، مرتضی عبدالهی صفحه 147
    سابقه و هدف

    آترواسکلروز یک بیماری مهم و شایع قلبی عروقی و نخستین عامل مرگ و میر به ویژه در جوامع صنعتی است. بررسی نقش عواملی مانند آنزیم ها، لیپیدها و لیپوپروتئین ها، آزاد ریشگان، پراکسیداسیون لیپیدها و فاکتورهای انعقادی در رخداد آترواسکلروز دارای اهمیت زیادی است. این پژوهش با هدف تعیین مقادیر فاکتورهای انعقادی در مبتلایان به آترواسکلروزیس انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این پژوهش در بخش قلب و عروق بیمارستان طالقانی بر روی 200 نفر مرد و زن در سنین 35 تا 70 ساله بدون پیشینه بیماری های ترومبوآمبولیک، مصرف داروی ضدبارداری (برای زنان)، سرطان، دیابت، اختلال انعقادی، انجام گرفت. از هر نفر به میزان 6 میلی لیتر خون سیاهرگی گرفته شد و در لوله های دارای ضدانعقاد قرار داده شد. پس از سانتریفوژ، پلاسمای نمونه ها جدا گردید. سرانجام مقادیر فاکتورهای انعقادی VII، II و XIII با روش رادیوایمونواسی در نمونه ها اندازه گیری شد.

    یافته ها

    یافته های این پژوهش نشان داد که افراد مورد مطالعه شامل 106 زن با میانگین سنی 56.7 سال و میانگین وزن 68.9 کیلوگرم، دارای میانگین پلاسمایی فاکتورهای انعقادی VII، II و XIII به ترتیب 136.9، 99.2 و 109.7 واحد بین المللی در دسی لیتر و 94 مرد با میانگین سنی 55.2 سال و میانگین وزن 72.9 کیلوگرم، دارای میانگین میزان پلاسمایی فاکتورهای انعقادی VII، II و XIII، به ترتیب 140.3، 101.8 و 110.6 واحد بین المللی در دسی لیتر بودند.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های این بررسی، می توان گفت فاکتورهای انعقادی VII، II و XIII ارتباط ویژه ای با آترواسکلروز ندارند و میزان آنها در بیماران آترواسکلروزی دگرگون نمی شود. در پژوهش های پیشین نظرات متناقضی در این باره (کاهش، افزایش یا عدم تغییر) ارایه شده است. در برخی پژوهش ها تغییر این فاکتورها به پلی مرفیسم هم ارتباط داده شده است که شاید در افراد ایرانی این موضوع موثر باشد.

    کلیدواژگان: آترواسکلروز، فاکتور انعقادی II، فاکتور انعقادی VII، فاکتور انعقادی XIII
|
  • Arzanian Mt, Hamidieh Aa, Gachkar L., Imanzadeh F., Shamsian Bsh Page 69
    Background
    Recently, the high prevalence of Helicobacter pylori infection has been reported in adult patients with chronic immune (idiopathic) thrombocytopenic purpura. Furthermore, after Helicobacter pylori eradication therapy in such patients, their platelet counts have been observed to increase, suggesting that Helicobacter pylori may be a causative agent of adults’ chronic idiopathic thrombocytopenic purpura. However, there have been only a few reports of this subject in children with chronic thrombocytopenic purpura. The purpose of this study is to determine prevalence of Helicobacter pylori infection in Iranian children with chronic thrombocytopenic purpura and role of Helicobacter pylori eradication in rising platelet count of these patients.
    Materials And Methods
    This descriptive-clinical trial study was performed in 31 children under 14 years old with chronic thrombocytopenic purpura who attended hematology ward of Mofid paediatric hospital. After determining platelet count, and filling the results patients referred to gastrointestinal ward of the hospital to perform urea breath test for evaluation of Helicobacter pylori infection, then Helicobacter pylori-infected patients who were diagnosed by this test, received eradication therapy using triple therapy regimen (containing Omeperasole, Amoxicillin & Clarithromycin) for 2 weeks and their platelet counts were recorded during the follow up period.
    Results
    Mean age of the patients was 8.93.2 years old ranging from 3.5 to 14 years old. They were 17 (54.9%) girls and 14 (45.1%) boys. Mean platelet count of the patients was 51.4 34.3  109/ L ranging form 125109/ L to 8109/ L. Mean duration of disease in the patients was 27.720.2 months ranging from 7 to 96 months. Helicobacter pylori infection was found in only 4 children (12.9%) and Helicobacter pylori eradication therapy was not effective Pejuhandeh Vol.12, No 56, 2007 2 in rising platelet count to achieve complete or partial remission. Comparing Helicobacter pylori-positive and negative patients, there were no significant differences regarding their age, platelet count and duration of disease.
    Conclusion
    This study shows that prevalence of Helicobacter pylori infection in children with chronic immune thrombocytopenic purpura is less than that is in adults. Furthermore, we have found that platelet count in Helicobacter pylori-positive children have not been risen after eradication therapy. We suggest that more studies in different gender groups and different zones in the world with more number of samples should be performed, especially in children in order to determine both the exact role of Helicobacter pylori‘s pathogenesis in developing the chronic idiopathic thrombocytopenic purpura and the effectiveness of eradication therapy in rising platelet count in these patients.
  • Arabgol F., Jobrani P., Davari Ashtiani R., Panaghi L., Shams J Page 79
    Background
    Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD) is a prevalent disorder among children and stimulant remedies are the drugs of choice for its treatment. A substantial minority of stimulant-treated patient do not respond adequately or cannot tolerate the associate adverse effects and these difficulties highlight the need for alternative effective medications. This study was conducted to evaluate the efficacy and tolerability of reboxetine compared to that of methylphenidate in treatment of children and adolescents with ADHD.
    Materials And Methods
    Thirty three children (7-16 years of age) diagnosed with ADHD, participated in a 6-week double-blind clinical trial with reboxetine (4-6mg/d) and methylphenidate (25-50mg/d). The principal measure of the outcome was the Teacher and Parent ADHD Rating Scale. Patients were assessed by a child psychiatrist at baseline of treatment and 2, 4 and 6 weeks of medication, respectively.
    Results
    No significant differences were observed between two protocols of the parent and teacher ADHD rating scale scores and in terms of the dropouts and both groups showed a significant improvement in ADHD symptoms over the 6 weeks of treatment. The most common adverse effects seen with reboxetine were sedation/drowsiness and mild to sever decrease in appetite.
    Conclusion
    Our finding must be considered preliminary, however, they do suggest that reboxetine may be beneficial in the treatment of ADHD. Further research is needed to clarify the potential benefit for comorbid depression and anxiety with ADHD and profile of side effects.
  • Sadeghi Khasraghi A., Aghazadeh R., Mohammad Alizadeh Ah, Mohaghegh Shalmani H., Ayoubi N., Zali Mr Page 87
    Background
    Endoscopic variceal ligation (EVL) is an effective option in treatment of esophageal varices bleeding or elective ablation. Although the after-EVL ulceration is well recognised, the effect of acid suppression on ulcer healing is not determined, definitely. In this study, we tried to evaluate the efficacy of Omeprazole as the most available protone pomp inhibitor (PPI) on the numbers and size of after-EVL esophageal ulcers in patients electively underwent this procedure.
    Materials And Methods
    We performed a randomised placebo-controled trial of Omeprazol after elective EVL. Fifty consecutive cirrhotic patients who were cadidated for EVL randomly enrolleded in and were divided equally into case (25) and control(25) groups. After endoscopy and EVL, case subjects received Omeprazole (20 mg twice a day) for 2 weeks and control subjects received placebo for the same period as well. All the patients underwent a follow up endoscopy 13-15 days after EVL.
    Results
    Forty two patients (20 cases and 22 controls) completed the study. Numbers and size of ulcers were evaluated throughin the follow up endoscopy. Numbers of ulcers were significantly higher in control group (3.15 vs. 2.59, p=0.03). The ulcers in Omeprazole group were on average half as large as in the placebo group (37.08 mm2 vs.73.74 mm2, p<0.0001).
    Conclusion
    After elective EVL, Omeprazol-treated Patients experienced a significant reduction in number and size of their post-banding ulcers. It seems that Omeprazole reduces the numbers and size of after-EVL ulcers.
  • Shabehpoor M., Safdari H., Azhari Sh, Nayebaghaee H., Mohammadi H.R., Bayati F Page 95
    Background
    Considering some contraversies in performing anterior cervical discectomy with fusion and particularley several methods of fusion (interbody cage and autograft iliac crest bone fusion), we performed this study between 1383-1384 in order to compare these two type of fusion.
    Materials And Methods
    In this randomized clinical trial study we divided forty sequentially enrolled patients into two distinct groups. Diagnosis Was made based on clinical examination and MRI findings. All patients underwent anterior cervical discectomy and fusion, using cervical interbody cage or outograft iliac crest bone. Efficacy of fusion, complications relate with bone graft harvested site and also the time between operation and returning to daily activity was evaluated.
    Results
    two groups were fairly similar in variables such as age, sex, clinical presentation and involved disc level distribution. In the first post-opertive day, 90% of patients in the cage group complained of Neck pain which was reduced to 60%, 25% And 5% at the end of the first week, first month and first post-operative year, respectively. These result were 95%, 55%, 35% and 10% in iliac group patients, respectively. Although segmental kyphosis was observed in one patient in cage group and two patients in iliac bone group, there was no evidence of progression requiring further surgical intervention. Time of operation was shorter in cage group.
    Conclusion
    Regarding the soild fusion achieved in cage group and lack of any significant pain corresponding bone graft harvested site complications in this group, cervical interbody cage can be a reasonable alternative method for iliac crest bone graft in anterior cervical discectomy and fusion.
  • Mahvelati Shamsabadi F., Aminzadeh V., Ghofrani M Page 101
    Background
    Steroids are effective medicaions for controlling the infantile spasms, but there have been few reports of steroid effect in other childhood epileptic syndromes, especially refractory syndromes. The objective of this study was to determine the efficacy of prednisolone in 35 children with intractable epilepsy.
    Materials And Methods
    This prospective, uncontrolled study was undertaken at the Mofid paediatric Hospital from September 2004 to September 2005. Thirty five children (12 girls & 23 boys), aged bteween 1 to 12 years old with intractable epilepsy were enrolled. Prednisolone (1 mg/kg/day) was prescribed for 12 weeks (Once a day for 6 weeks follwed by every other day for another 6 weeks) in addition to their regular antiepileptic medications. The parents kept seizure diaries.
    Results
    after 1 year of follow up, 17 patients (49%) became seizure-free on prednisolone, whereas another 8 (23%) experienced a significant decreases more than 50% in seizure frequency. In contrast, ten patients (28%) had no changes in seizure frequency. The best response were seen in idiopathic epilepsy (95%) and atypical absence ones (86%). The least therapeutic effect was seen in symptomatic myoclonic epilepsy (54%). Side effects such as behavioral disturbances, weight gain and gastrointestinal bleeding were developed in 8 patients and also 14 patients were found to have cushingoid face. All the side effects were regressed after drug discontinuation.
    Conclusion
    Prednisolone therapy is a safe and effective adjunctive treatment for children with intractable epilepsy and it should be considered as an alternative treatment for older children with refractory epilepsy
  • Baghbani Arani F., Salmanzadeh Ahrabi S., Jafari F., Habibi E., Zali Mr Page 107
    Background
    Shigatoxin-producing Escherichia coli (STEC) is an emerging foodborne pathogen of worldwide public health importance. This bacterium has been reported as an etiological agent of many outbreaks and sporadic cases. Studies in different countries have shown that food items maybe contaminated by this pathogen. The present study was carried out to determine the frequency of STEC contamination of meat samples, collected in Tehran, as well as defining genotype and antibiotic susceptibility patterns of isolated bacteria.
    Materials And Methods
    In a period of one year (from 1 July 2004 to 30 June 200, 250 beef samples were collected from different markets of Tehran city. For detection and isolation of STEC from beef samples, conventional culture and PCR were applied. Then, Antibacterial resistance patterns of isolated strains were determined by standard disk diffusing method.
    Results
    Among 250 beef samples, 47(18.8%) were positive for stx genes by PCR. However, only 30(12%) successful isolations of bacteria were made. Of the 30 STEC isolates, 24 (80%) carried the stx2 gene only, while 2 (6.7%) isolates gave positive results for both stx1and stx2. Four isolates (13.3%) possessed stx2 and eae genes. According to the antibiotic resistance tests, all isolates were susceptible to Gentamicin, Imipenem, Norfluxacin, Enrofloxacin, Nalidixic acid, Ciprofluxacin and Ceftazidime. The percentages of isolates that were resistance to the other antibacterial agents were as following: Olendeomycin:100, Erythromycin:100, Cephalothin:67, Amoxycillin-Clavulanic acid: 46.6, Chlortetracycline: 13.3, Tetracycline: 10 and Streptomycin: 6.6.
    Conclusion
    Results of this study indicate that retail raw meats may often be contaminated with antimicrobial-resistant STEC and cautionary efforts are necessary in order to prevent them from contaminating with this bacterium.
  • Moshref M., Sargolzaei .S., Mashhadi Abas F., Mojtahedi Aa Page 115
    Background
    Odontogenic keratocyst (OKC) and dentigerous cyst are two most common developmental odontogenic cysts involving jaws. OKC has a high growth potential in contrast to its minor clinical manifestation. It has also a high degree of recurrence rate. The purpose of this study was to diagnose the OKC and dentigerous cysts and also differentiate them based on their immunohistochemical criteria.
    Materials And Methods
    To provide the materials for this research, we preliminarely reviewed the records of the patients referred to pathology lab of shahid Beheshti Dental College between March 1999 and March 2003 and 60 paraffin-embedded biopsies (20 OKC, 20 dentigerous cysts and 20 dental follicles) were selected. Then immunhistochemical staining was applied to identify cytokeratin-10 (CK-10) and cytokeratin-19 (CK-19) and their conditions, as well.
    Results
    The expression of CK-10, CK-19 are seen in OKC and dentigerous cyst. CK-10 was found more in OKC, along with CK-19 in dentigerous cyst. The expression of these cytokeratins was more in upper half of the epithelial lining of these cysts. One of the dental follicles expressed CK-19, but not CK-10.
    Conclusion
    CK-10 is more specific for OKC as well as CK-19 for dentigerous cyst. These cytokeratins are usually seen in the upper layers of the cyst lining. If an expression of cytokeratin-19 is found in a dental follicle, it may correspond the cystic transformation of the latter one.
  • Namazi Mh, Taherkhani M., Motamedi Mr, Safi M., Valaei N Page 123
    Background
    Considering the and importance of formation of atrial Thrombus (AT) in patients who had developed atrial fibrilation (AF) and its early diagnosis, and with some regards to several reports on benefits of applying the D-Dimer test in such conditions, this study was carried out to detemine the accuracy and value of this test compared to the gold standard method of Trans-Esophageal Echocardiography (TEE) in patients referring to Modarres hospital.
    Materials And Methods
    This clinical trial was performed on 73 patients whom were diagnosed as having AF. A more accurate method of TEE was applied to confirm if they had atrial thrombi. For determination of value of D-Dimer test in diagnosis of AT, 5 cc of blood was taken from any subjects. The results were regarded normal if the D-Dimer level was less than 500 ng/ml. Then positive and negative predictive values (PPV & NPV) were calculated as diagnostic measurments.
    Results
    Of the 73 subjects of this study (67% women versus 33% men) with mean age of 44.7±12 years old, there was 53.4% who had the history of Warfarin usage. According to the results of D-Dimer test, 33% had reached to positive levels, whereas 67% revealed to have no thrombus. The PPV of this test was calculated 48.6% and the NPV was 81.6%.
    Conclusion
    Regarding the present condition of our patients and the excessive use of Warfarin among them and also probable failures of D-Dimer test, this test does not have the acceptible capability (particularly duringin these situations) in diagnosing AT.
  • Movaffagh A., Haji Seyed Javadi M., Hashemi Sz, Azargashb E., Ghasemi Barghi R Page 129
    Background
    Several studies have indicated that compared to non-familial marriage, familial marriage would increase the incidence of congenital abnormalities. Since the rate of consanguinity marriage is high in our country, this study was performed to determine the prevalence of congenital anomalies between familial and non-familial marriage.
    Materials And Methods
    For this analytic descriptive study, 928 couples were participated as the population of this investigation. Of them, 358 were familial-marriage couples and 570 were non-familial-marriage couples. We evaluted the variables such as parents age, familial and non-familial marriage rate and rates of congenital abnormalities between both groups. Both the questionnaire and face to face interview technique were applied in this study.
    Results
    Congenital anomalies were identified in 26 (7.26%) children of familial marriage group and 11(1.92%) ones in non-familial marriage group. The average rate of consanguineous marriage in this study was found to be 38.57%.
    Conclusion
    Considering that the rate of congenital anomalies in familial marriage was more than that of non-familial marriage, it seems that it is essential to consult and teach families and young couples about the risks of familial marriage.
  • Jamilian Ar, Peyvandi Aa, Moradi E., Javaheri M., Toliat M Page 135
    Background
    Maxillary constriction and high palatal vault can change the location of soft palate and may cause Eustachian tube dysfunction and even stenosis. The purpose of this study was to evaluate the relationship between maxillary constriction and conductive hearing loss.
    Materials And Methods
    This case-control study included one hundred twenty patients whom were divided into two equal groups. The patients’ ages ranged from 7 to 40 years. Hearing level was measured in all patients with a digital audiometer. The control group consisted of sixty participants with normal hearing level (under 15 db), wherease patients who had the hearing level of more than 15 db were the cases with conductive hearing loss. Then maxillary constriction was examined in both groups according to skeletal posterior cross bite and high palatal vault. These two groups were compared applying of chi-square test.
    Results
    This study showed that maxillary constriction was seen in 7 patients (11.7%) in control group and 19 patients (31.7%) in case group (P < 0/05). People suffering from hearing loss were faced with maxillary constriction 3.5 times more than others.
    Conclusion
    There is a significant relationship between maxillary constriction and conductive hearing loss. Thus, it is recommended that to prevent from hearing loss, maxillary constriction should be treated appropriately.
  • Afjeh Sa, Khoshnood Shariati M. Page 141
    Since the first successful report of endotracheal surfactant administration in 10 neonates with RDS in 1980 by Fujiwara, several studies have shown that surfactant administration would decrease neonatal mortality and morbidity such as Pulmonary Air leak (PAL) or Brochopulmonary dysplasia (BPD). This study was conducted in NICU of Mahdieh hospital between March 2002 and March 2005 to evaluate the mortalitiy rate and complications of neonates with RDS who have recieved mechanical ventilation and surfactant.
    Materials And Methods
    Between March 2002 and March 2005, 124 neonates (36% females & 64% Males) with RDS, admitted in NICU were enrolled in this study. 25% of the patients were fullterm and 75% were preterm. All of them underwent mechanical ventilation due to either O2 requirement of more than 60% (through Hood) or arterial PH of less than 7.25. Surfactant was administered as 4 cc/kg per dose (Maximum 2 doses) if mean Air way pressure (MAP) was equal or more than 7 cmH2o or fiO2 equal or more than 40%.
    Results
    Neonatal Mortality Rate (NMR) in these 124 patients was 27%. PAL was noted in 23.3% and BPD in 12.9% of cases.
    Conclusion
    This study showed that with administration of surfactant the incidence of NMR was the same as several previous studies, albeit BPD incidence was lower and the incidence of PAL was higher than that of recent studies. Higher incidence of PAL may be due to late low dose surfactant administration or the quality of medical and nursing care, which must be impressed. The lower incidence of BPD in our study may be resulted from preliminary administration of prenatal dexamethasone
  • Pardal Ah, Poor Piranfar Ma, Abdollahi M Page 147
    Background

    Atherosclerosis is a common cardiovasclur disease and particularly in industrial societies, is the first cause of mortality. Since many factors and some molecular changes (like enzymes, lipids, lipoproteins, free radicals, peroxidation, of lipids and coagulation factors) have have a great influence on development of atherosclerosis, considering these factors is important in management of the mentioned disease. Since changes in coagulation factors are effective as well, this investigation was done to obtain more information about this concept, which may help us in identification, treatment and prevention.

    Materials And Methods

    This investigation was carreid out in cardiovascular ward of Taleghani hospital on 200 cases (94 males & 106 females) age between 35 and 70 years old, without the history of tromboembolic disease, OCP consumption, cancer and diabetus mellitus. We obtained 6cc of venous blood from each participant and in heparinized it in a test tube. After serum removal, the value of coagulation factors (II, VII & XIII) was measured by radioimmunoassay method.

    Results

    According to our results, among females with mean age of 56.76 years old and mean weight of 68.91 Kg, the mean values of plasma coagulation factors (II, VII & XII) were 99.2, 136.9 and 109.7 Iu/dl, respectively. In male group who had the mean age of 55.2 years old and mean weight of 72.9 Kg, the mentioned values were as 101.8, 1040.3 and 110.6 Iu/dl, respectively.

    Conclusion

    Based on above results, we may say that coagulation factors II, VII and XII, have no specific relationship with atherosclerosis and the levels of these factors do not change in atherosclerotic patients. In several previous reports, there have been a debateful controversy about the increase or decrease of the levels of these factore. However, some have reported no considerable changes. Nevertheless, in some cases, variation in the levels of these factors has been related to the polymorphism, the phenomenon which may affect irranian people, as well.